نماز رزمندگان و همه غریبان

ساخت وبلاگ
زیست مهرورزانهدلم از زندان سکندر بگرفت. کاش دمی با خود بیندیشیم که مهرورزی هماره برای آدمیان امیدبخش بوده است و چرا از این بخشش بی بدیل دوری کنیم و دیگران را از آن محروم سازیم!؟ ... و نمی دانم چرا یاد نمی گیریم گفتگو و دل آرامی را؟ وای دلم به اندازه یک ابر می گیرد وقتی می بینم که ما آدمیان قدر صنوبر نمی دانیم و مرگ دیگران را خوشتر از حیاتشان می یابیم و در فراقشان مویه ها می کنیم و به هنگام حیات رنجورشان می سازیم! دلم چون ابر بهاری می گرید که قدر نان نمی دانیم و نمک را به سخره می گیریم و بر روی همه داشته های خود بی دلیل خط می کشیم. ای عزیز بیا و دل صافی کن و ضمیری را هرگز میازار که آزار دل گناهی سخت عظیم است و خدا نمی بخشاید دل آزار را به ویژه دل/دل هایی که هماره برای ما می تپند و تصور می کنیم که برای دیگران می تپند؛ که دل جایگاه و مسکن خداوند است. ای دوست مویه کردن بر جنازه من هیچ دردی را درمان نمی کند تا هستم قدر مرا بدان و بدان که چون مردم بارگاه و بیغوله برایم مساوی است. چونان علی باشیم که برای مراد خویش از جان مایه گذاشت و البته در فرقش گریه هم کرد!ای دوست مگذار برای فردایت افسوس بماند تاتو را رنجور سازد و لحظه ای برای به دست آوردن دلی که تو آن را آزردی درنگ و دریغ نکن و بدان که وفاداری و بر سر پیمان بودن شیوه خوبان تاریخ بوده است و کاش من و تو هم در این راه بکوشیم و به این بزرگان اقتدا کنیم. باشد که چنین بادا!بازت ندانم از سر پیمان ما که بردباز از نگین عهد تو نقش وفا که بردچندین وفا که کرد چو من در هوای تووان گه ز دست هجر تو چندین جفا که بردبگریست چشم ابر بر احوال زار منجز آه من به گوش وی این ماجرا که بردگفتم لب تو را که دل من تو برده‌ایگفتا کدام دل؟ چه نشان؟ کی؟ کجا؟ که نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 17:39

ماییم و دلی پرخونماییم و دلی پر خون از جور پری روییدیوانه زنجیری، آشفته گیسویی آورده جهان از نو، شیرینی و فرهادی دل برده و دین از من بی مهری و مهروییگلزار امیدم سوخت از برق سیه چشمی در دشت جنونم برد، خال و خط آهوییصبری که مرا حاصل از گوشه نشینی شد بر باد بداد آن مه با گوشه ابروییهر دم که خزان خواهد تاراج کند عمرم آن شاخ گل رعنا مستم کند از بوییهر دم که در این زندان داند به لبم جان است بر باغ گشاید باز یک روزنه از سوییبسیار جفا کردم بر خویش و خطا کردم دانستم و دل بستم بر همچو تو بِه خوییای سرو بلند من دور از تو پر از خون است چون لاله اگر دارم جامّی و لب جوییسحر سخنم بگرفت صد کشور دل لیکن افسوس که در نگرفت با نرگس جادوییتنها به چمن خیزید یاران که عماد امسال شد سایه دیواری شد خاک سر کویی (عماد خراسانی) نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 15 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 16:00

مجسمه علم و تقواياران می‌روند یک‌به‌یکبشتاب که ناقص نرویم!!ساعت 20 روز چهارشنبه مورخه 6 دی‌ماه 1402 خبری دریافت کردم که سخت ناگوار بود: «حضرت حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر ابویی درگذشت». دلم هری ریخت؛ چراکه توفیق دوستی ایشان را از دوره دکتری ادیان و عرفان در سال 1382 داشتم و رابطه‌ام با ایشان در تابستان وارد مرحله جدیدی شده بود؛ زیرا این حقیر توفیق یافتن در چند روز در بنیاد نهج‌البلاغه یزد در خدمتشان باشم. شگفتا ایشان استادی وارسته بودند و اما با حضورشان در کلاس‌های حقیر درس تواضع به من می‌دادند. در آخرین شبی که در خدمتشان بودم از احوال عرفانی‌شان برایم گفتند و چه دل‌انگیز بود بیانشان. آدمی چه غافل است هرگز به ذهنم نمی‌گذشت که در چنین روزی خبر عروجشان را خواهم شنید. کاش بیشتر و عمیق‌تر به صورت منوّرشان می‌نگریستم کاش .... البته حقیر از الطافشان بهره‌مند شدم و به‌اتفاق به مهریز رفتیم و در جلسات مختلف در محضر نهج‌البلاغه در خدمتشان بودم. دردا و دریغا! درد و رنج مجالشان نداد و امروز خبر غزل خداحافظی‌شان به من رسید و البته قرار گذاشته بودیم که در نگارش مقالات علمی و پژوهشی در خدمتشان باشم که مجال نشد و او زودتر پرواز کرد.البته شکوائیه من برای خودم است وگرنه او شیفته مولایمان علی(ع) بود و بنای عظیمی را در یزد نهاد به نام آن مولا و به‌شدت امیدوار به دیدار آن امام همام در آخرت بود. شک ندارم که روحش در جوار مولایمان علی(ع) است و به مصداق «عاش سعیداً و مات سعیداً» است.این حقیر به‌نوبه خود درگذشت این عالم وارسته را به خانواده داغدارش و دوستان و شاگردان عزادارش تسلیت می‌گویم و از خداوند متعال درجات متعالی را برای ایشان خواهانم.بخشعلی قنبری 6/10/1402 موضوعات مرتبط: دوستانه‌ها، زیستانه برچس نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 12 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 16:00

قدرشناسی پدر(یادی از آغاز 13 امین سال غروبش)پدرم روزی نقل می­کرد که من هم از مهر مادر محروم بودم و مادرم را در سنین کودکی از دست دادم. از این جهت وقتی به رفتارهای پدرم می نگریستم نیاز به محبت را در وجودش حس می­کردم اما چون تا حدودی درون گرا بود زیاد بروز نم­ داد. اما وقتی کسی به او احترام می­گذاشت و محبت می­کرد هرگز و هرگز آن را فراموش نمی­کرد و صد البته با عالی ترین درجه اخترام و محبتش را پاسخ می­داد. از همه اینها بالاتر وقتی به یاد محبت­ها و خدمات مادرم می­افتاد نمی­توانست اخساساتش را پنهان کند. از این جهت همواره ارادت خود به مادرم پری را ابراز می­کرد. از این جهت نسبت به دعوا نکردن فرزندانش بسیار اهمیت می­داد و بشدت مواظب بود تا با کسی دعوا نکنند. این مواظبت از سر احتیاط و ترس نبود بلکه فقط و فقط به خاطر این بود که در این عوا مبادا کسی به مادر ناسزا بگویت و روح مادر آزرده شود. البته این قدردانی را با همه آدمیان داشت و کوچک­ترین خدمت با اقدامات مهم پاسخ می داد. هیچ وقت یادم نمی رود که وقتی از مغازه ای خرید می­کرد و او محبتی ابراز می­کرد هماره به ما توصیه می­کرد حتما از فلانی خرید کنید تا بخشی از الطافش را جبران کنیم. بخشعلی قنبری6 دی ماه 1402 نماز رزمندگان و همه غریبان...
ما را در سایت نماز رزمندگان و همه غریبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbiqarar بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 16:00